استفتائات فقهی

 با توجه به این که منشاء تدوین اغلب جنبه های ماهوی قوانین حقوقی و جزایی، دیدگاه های فقهی است. بر این اساس نشریه مأوی بر آن است. در این شماره، تعدادی از استفتائات فقهی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب، در زمینه جزایی و حقوقی جهت اطلاع مخاطبان نشریه درج می شود. مندرجات این شماره در بخش جزایی در خصوص دیه و در قسمت حقوقی راجع به شروط ضمن عقد 
می باشد. 
 
1- بخش جزایی 
 
تصرف در پول دیه متعلق به فرزند
س: پول دیه ناشى از تصادف فرزند (شکستن پا) را پدر او مى تواند، صرف تأمین مخارج زندگى خود و خانواده اش نماید یا خیر و آیا لازم است، براى آن فرزند نگهدارى نماید و یا بعداً به او برگرداند و یا براى او خرج نماید؟
ج) فقط برای صرف احتیاجات بچه مجاز است و در غیر آن جایز نیست.
 
دیه ضربه منجر به خونریزى از لب
س: دیه ى با پشت دست زدن به دهان و خون آمدن از لب چیست؟ زن باشد و یا بچه نابالغ؟
ج) در فرض سؤال اگر پارگى در لب ایجاده شده باشد، دیه آن دو شتر است و تفاوتى هم میان زن و یا بچه نابالغ وجود ندارد.
 
دیه سرخ شدن بدن
س1: اگر کسى را طورى کتک بزنیم که بدنش سرخ شود و البته بعد از چند دقیقه خوب شود، آیا باید دیه بدهیم؟ مقدار دیه چقدر است؟
س2: اگر با کودک صغیرى طورى شوخى بکنیم که بدنش سرخ شود آیا معصیت کرده ایم؟ و باید دیه بدهیم؟
ج1و2) دیه ثابت است و اگر در بدن باشد، دیه اش سه چهارم دینار است (یک دینار شرعى معادل 6 /3 گرم طلا مى باشد).
 
دیه زن
س1: منظور از اینکه دیه زن، اگر به ثلث دیه مرد برسد، نصف مى شود، چیست؟
ج1) جانی جنایتی نسبت به یک زن مرتکب شود، دیه هر عضوى از اعضاى بدن زن، اگر به حدّ ثلث دیه مرد نرسد، باید همان را به زن بپردازد، مثل آنکه دو انگشت یا سه انگشت زن را قطع کند.
اگر جانی، دیه عضوى را که بر آن جنایت وارد کرده، بیش از ثلث دیه مرد باشد، نصف آن را به زن بدهکار است، مثل این که یک گوش زن را ببرد، یا یک چشم او را کور کند و بدانید که در بازگشت دیه زن در صورت تجاوز از ثلث دیه مرد به نصف، میزان دیه هر عضوى است که جنایت بر آن وارد کرده است نه آن که مجموع اعضا جمع شود، و به حساب مجموع، ملاحظه زیادتر از ثلث و ارجاع به نصف گردد، مثلاً اگر دو انگشت زن را برید و یک چشم او را کور کرد، دیه چشم، نصف دیه مرد است که ربع دیه کامله مى باشد و دیه دو انگشت خمس دیه کامله است که باید آن را بپردازد و دیه دو انگشت با دیه چشم جمع نمى شود تا مجموع نصف گردد.
 
فقدان یا عدم تمکّن عاقله از پرداخت دیه
س: در مواردى که پرداخت دیه بر عهده عاقله است، هر گاه عاقله (عصبه) وجود نداشته و یا متمّکن از پرداخت دیه نباشند، آیا پرداخت دیه بر عهده خود جانى و در صورت اعسار او، بر بیت المال است و یا آنکه پس از اعسار عاقله (عصبه) و یا فقدان آنها، مراجعه به جانى وجهى نداشته و دیه از بیت المال باید پرداخت گردد؟
ج) در صورت فقدان یا فقر و عجز عاقله در قتل خطایى، دیه باید از بیت المال پرداخته شود.
 
پرداخت دیه توسط اقارب بعد از فرار قاتل
س: فقهاى عظام با عنایت به روایت ها فرموده اند که هرگاه قاتل عمد مرتکب قتل شده و فرار کرده و به او دسترسى نباشد، دیه از اموال او گرفته مى شود و چنانچه مالى نداشته باشد، دیه از اموال نزدیکان او به نحو الاقرب فالاقرب و اگر بستگانى نداشت و یا بستگان او متمکّن نبودند، از بیت المال پرداخت مى شود،
با عنایت به اختلاف فتاوا:
الف: آیا مراد از الاقرب، همانگونه که بسیارى از فقها استفاده کرده اند، عاقله است یا افرادى اعم از آنها، به نحوى که شامل فرزندان اناث، صغیر و مجنون نیز گردد.
الف) اناث و صغار و مجانین مشمول این حکم نیستند.
ب: آیا حکم مزبور مختص به قتل عمد است و یا شامل قتل شبه عمد و خطاى محضى که پرداخت دیه بر عهده جانى است، نیز مى شود؟
ب) این حکم مخصوص به قتل عمد است، و در شبه عمد و خطأ محضى که دیه بر عهده ى خود جانى است، در صورت فرار جانى و باقى نگذاشتن مال، دیه از بیت المال داده مى شود.
 
حکم دیه در صورت علم اجمالى به قاتل
س: در مورد علم اجمالى، هرگاه جانى مردد بین دو یا چند نفر معین بوده و امکان اثبات جنایت از طریق قسامه وجود نداشته باشد، آیا دیه به طور مساوى از اطراف علم اجمالى گرفته مى شود و یا از بیت المال و یا با قرعه مسؤول پرداخت دیه مشخص مى شود؟
ج) احتیاط آن است که دیه از بیت المال داده شود، مگر در صورتى که منشأ علم اجمالى، اقرار دو نفر به قتل على نحوالاستقلال باشد که در این صورت تخییر بعید نیست، ولىّ در گرفتن دیه ى کامله از هر کدام از دو نفر.
 
حکم مطالبه نکردن دیه 
س: آیا مطالبه نکردن دیه دلیل بر ابراء ذمّه است؟
ج) در صورتى که مجنىّ علیه نسبت به دیه عضوى ابراء ذمّه نماید، جانى بدهکار دیه آن عضو نیست، ولى صِرف مطالبه نکردن، ابراء ذمّه نیست.
 
حکم ارش جراحت زن در زاید بر ثلث 
س: با توجه به اینکه دیه زن چنانچه به ثلث دیه کامل مرد برسد نصف دیه مرد مى شود، حال چنانچه ارش جراحت زن به ثلث یا مازاد آن برسد، همین طور نصف مى شود؟ یا قاعده فوق شامل ارش نمى شود؟
ج) ارش حکم دیات مقدّره در نصف شدن براى زن در زاید بر ثلث را ندارد.
 
محاسبه نرخ دیه 
س: مبناى محاسبه دیه سال وقوع عمل است یا اکنون؟
ج) میزان، نرخ دیه در روز پرداخت است.
 
تأدیب کودک
س: تأدیب به چه معناست؟ آیا همان تعزیر است؟ حدّ شرعى آن چیست؟ تأدیب و ولایت بر تأدیب کودک براى حاکم شرع، ولى کودک، معلم در تعلیم و مؤمنان عادل به چه صورت است؟
ج) تأدیب و تعزیر و آنچه مربوط به حاکم شرع است، به نظر خود حاکم بستگى دارد و تأدیب از ناحیه پدر مثلاً و یا معلّمِ مجاز از طرف ولىِ طفل، مشروط به آن است که موجب دیه نشود و اگر سیاه یا کبود و یا قرمز شود، دیه لازم مى شود.
 
2- بخش حقوقی شروط ضمن عقد
 
اشتراط استفاده مبیع براى منظور خاص 
س: آیا فروشنده مى تواند، ضمن عقد شرط کند که خریدار مورد معامله را براى منظور خاصى استفاده کند؟ مثلاً شخصى زمینى را به کسى بفروشد و با خریدار شرط کند که او زمین را فقط براى کشاورزى استفاده کند؟
ج) فروشنده مى تواند شرط کند و خریدار پس از قبول شرط، مکلّف است که بر طبق آن عمل نماید و تخلّف نکند.
 
شرط انفساخ عقد بیع در صورت عدم تحویل جزئى از ثمن 
س: در عقد بیع براى تحویل جزئى از ثمن موعد معین گردیده و شرط شده، هرگاه مشترى تا موعد مقرر باقیمانده ثمن را تحویل ندهد، معامله بخودى خود منفسخ مى گردد، آیا چنین شرطى در معاملات صحیح است؟
ج) شرط انفساخ عقد بیع به نحو شرطِ نتیجه، دلیلى بر صحّت ندارد.
 
پیش فروش به شرط امکان خرید مجدد مبیع توسط فروشنده 
س: شخصى به علت نیاز به پول جهت تکمیل ساختمان و جلوگیرى از نزول، تعدادى از واحدهاى ساختمان نیمه تمام خود را در غالب بیع پیش فروش فرضاً به قیمت مترى سیصد هزار تومان معامله کرده است و در ضمن آن شرط کرده که پس از مدتى معین در صورت توانایى فروشنده، همان واحدهاى فروخته شده را با محاسبه سود سه درصد بنا به آنچه در عرف بازار است، مثلاً به قیمت مترى سیصد و ده هزار تومان بخرد و در غیر این صورت معامله به قوت خود باقى بماند، آیا معامله مذکور صحیح است؟
ج) فروش به نحو مذکور با تعیین مشخصات دقیق واحدهاى مورد فروش و شرط خرید از خریدار به مبلغ قراردادى در آینده اشکال شرعى ندارد، به شرط آنکه فروش و خرید جدّى باشد نه فرار از رباى قرضى که بخواهد پولى از خریدار اسمى بگیرد و بعداً همان پول را با سود برگرداند.