رأی برگزیده استانی: آتش‌افروزی منزل مسکونی با بنزین عملی کشنده است

 برابر رأی صادره از شعبه دادگاه کیفری استان مرکزی، متهم به دلیلی آتش زدن داخل خانه فردی با استفاده از بنزین باعث سوختگی یک نفر می شود. فرد مصدوم بر اثر عوارض ناشی از سوختگی جان خود را از دست می دهد. اعضای شعبه دادگاه کیفری استان در رسیدگی به این پرونده، عمل متهم را کشنده و قتل دانسته و حکم به قصاص متهم صادر می کنند. از رأی صادره تجدیدنظرخواهی می شود که اعضای شعبه دیوان عالی کشور ایراداتی به رأی صادره وارد می کنند و پرونده را جهت رفع نواقص به دادگاه کیفری استان ارسال می کنند. در مرتبه دوم نیز اعضای دادگاه کیفری استان عمل متهم را کشنده تلقی کرده و حکم به قصاص نامبرده می دهند. از رأی اعمال ماده 18 اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب تقاضا می شود که اعاده دادرسی پذیرفته شده و پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان ارسال می گردد. اعضای شعبه اول دادگاه کیفری استان با لحاظ محتویات پرونده عمل متهم را کشنده و حکم قصاص متهم را صادر می کنند. به گزارش مأوی شرح ماوقع پرونده و حکم صادره به شرح زیر است. 
 
دادنامه
رئیس دادگاه: آقای محمدصادق مهدوی راد
مستشاران دادگاه: آقایان محمد کریمی، محمدرضا اسماعیلی، محرم مشعوف، رسول محمدی
شکات: 1- خانم اشرف- الف 2- خانم سعیده- شین 3- خانم نسرین- شین 4- خانم سمیه-شین 5- خانم اعظم- شین 6- آقای سعید- شین 7- خانم شیرین- شین 8- خانم مریم- شین 9- آقای مجید- شین همگی به نشانی آستانه …. 10- آقای حمیدرضا- شین و بهاره- شین ( آقای حمیدرضا- شین اصالتاً از طرف خود و قیومتاً از طرف بهاره- ش)، 11- اکرم- شین به نشانی آستانه….
متهم: آقای وحید- م فعلاً ندامتگاه مرکزی اراک با وکالت آقای هوشنگ- د به نشانی اراک …
 
« رأی دادگاه»
درخصوص تجویز اعاده دادرسی از سوی ریاست محترم قوه قضاییه در اجرای مقررات ماده واحده قانون اصلاح ماده 18 اصلاحی اقنون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نسبت به دادنامه شماره 8709978617900015 مورخه 7/4/87 در پرونده کلاسه (شماره بایگانی) 870010 صادره از شعبه دوم دادگاه کیفری استان مرکزی و دادنامه شماره 693 مورخه 23/6/87 در پرونده کلاسه 87/1154 صادره از شعبه 27 دیوان عالی محترم کشور که به موجب آن در خصوص شکایت وراث مرحوم ابوالقاسم- شین علیه آقای وحید- م دائر بر قتل عمدی مرحوم ابوالقاسم- شین بر اثر ایجاد حریق عمدی در منزل و محل سکونت آن مرحوم، با استدلال مزبور در دادنامه ها، حکم به قصاص نفس متهم وحید- م ازهاق روح از بدن صادر شده است. با این توضیح متهم در اظهارات خود بیان داشت که در بعد از ظهر مورخه 18/5/84 جهت تهیه مواد مخدر به همراه یکی از دوستانم بام مهدی- الف با یک دستگاه موتورسیکلت به روستا رفر عزیمت و در بین راه یک دستگاه نیسان از جاده می رفت و ما از نیسان سبقت گرفتیم و موتور شورع به گرد و خاک نمود که راننده نیسان (مجید- شین) از ما سبقت گرفت. وقتی داخل روستا رسیدیم، راننده نیسان به طرف ما آمد و به نحوه راندن موتورسیکلت با ما جروبحث نمود و سپس با یکدیگر درگیر شدیم، همگی به سر من ریختند و مورد ضرب و شتم قرار دادند. همین موضوع به عنوان یک عقده انگیزه انتقام را در وی می-انگیزد. بطوری که در حضور گواهان خانواده مرحوم شین را تهدید به قتل و آتش زدن اموال می نماید و شبانه با مراجعه به محل سکونت مرحوم ابوالقاسم- شین با ظرف بنزینی که از قبل تهیه نموده بود و با فشار درب آهنی را به راحتی باز نموده و بنزین را داخل اطاق می پاشد و آن مکان را بین ساعت 3 تا 4 بامداد به آتش می کشد و با موتورسیکلت از محل آتش می گریزد
وی سرانجام در تاریخ 5/5/85 توسط مأمورین در تهران دستگیر شده است و بعد از دستگیری در دفاع از خود اعلام می کند که فقط قصد ضرر مالی داشتم نه جانی و اگر می دانستم محل ایجاد حریق کسی خوابیده است، آن را آتش نمی زدم، موقع آتش زدن فرش ها را دیدم، مقتول را ندیدم. اگر می دیدم وی را با چوب می زدم و فرار می کردم چون کسی را ندیدم اقدام به آتش زدن کردم و از ترس خودم اقدام به فرار کردم آنها قبلاً مرا به نامردی زده بودند من هم گفتم به نامردی خسارت به آنها بزنم و اتهام قتل عمدی را قبول ندارم.
خانواده مقتول در تشریح مشهودات خود توضیح دادند که محل مزبور محل زندگی مقتول و همسرش بوده که دارای چهار اطاق بوده که سه اطاق در اختیار فرزندان آن مرحوم و یک اطاق در اختیار خودش و همسرش بوده که اتاق مذکور مشرف به کوچه بوده است و مقتول و همسرش در آنجا زندگی می¬نمودند و کلیه وسایل مورد نیاز زندگی در آن محل موجود بوده و اظهارات متهم مبنی بر اینکه محل مزبور انبار فرش بوده صحیح نیست. در صفحات 31 و 32 پرونده اظهارات شهود و مطلعین حاکی است که متهم تهدید کرده بود که خانه ایشان را به آتش می کشم یا یکی از پسرانش را می کشم.
احدی از اولیاء دم به نام سعید- شین می گوید با صدای فریاد مادرم بیدار شدم. آتش را دیدم، مادرم و وحید وارد حیاط شده و فریاد می کشیدند. پدرم از درب آهنی به داخل کوچه به دنبال متهم رفت. وقتی به پدرم رسیدم دیدم آتش در بدن پدرم شعله ور است، وقتی به بدن وی دست زدم دستانم آتش گرفت و ضمناً چون تابستان بود، پدرم درب آهنی را نیمه باز گذاشته و اگر پرده را کنار می زدند، داخل اطاق کاملاً پیدا بود چون نورافکنی بیرون جلوی درب وجود دارد که داخل اطاق را کاملاً روشن می کند.
همسر آن مرحوم بیان داشت که شغل همسرم فرش فروشی بود و فرش ماشینی را می خرید و می فروخت چون مغازه نداشت، به وسیله ماشین و به صورت سیار فرش می فروخت. محل آتش سوزی دارای 40 الی 50 متر مساحت می باشد که من و همسرم و نوه ام در محل آتش سوزی خوابیده بودیم و شوهرم حدود یک متر با درب ورودی فاصله داشت و تشک و بالش و روانداز شوهرم در آتش سوخت، ولی خود و نوه ام آسیب ندیدیم.
اولیاءدم تقاضای قصاص نمودند و شعبه دوم دادگاه کیفری استان مرکزی پس از تفهیم اتهام و اخذ آخرین دفاع طی دادنامه شماره 438- 30/10/86 حکم به قصاص نفس صادر کرد و پرونده با اعتراض متهم به شعبه 27 دیوان عالی کشور ارجاع شد و شعبه یاد شده برابر دادنامه شماره 124- 2/2/87 با استدلال به اینکه ( 1- تحقیقات و معاینه محلی انجام نشده که مسکونی بودن محل معلوم بوده است یا خیر. 
2- متهم اقرار به قتل عمدی نداشته است.
3- رعایت غبطه صغیر مقتول توسط قیم و موافقت دادستان منعکس نشده است.
4- شکایت همسر مقتول در این جریان نقشی ندارد.
5- در خصوص به آتش کشیدن منزل و اموال سوخته شده از سوی دادسرا و دادگاه تصمیمی اتخاذ نگردیده. است. اعضای محترم شعبه دیوان عالی کشور دادنامه تجدیدنظر خواسته را نقض و پرونده جهت رفع نقایص و رسیدگی مجدد به همان شعبه اعاده شده است.
شعبه دوم دادگاه کیفری استان مرکزی پس از رسیدگی و رفع نقایص طی دادنامه شماره 8709978617900015 – 17/4/87 مجدداً حکم به قصاص نفس صادر نموده است که با اعتراض متهم پرونده به شعبه 27 دیوانعالی کشور ارجاع و شعبه محترم یاد شده برابر دادنامه شماره 693-23/6/87 دادنامه تجدیدنظر خواسته را عیناً تأیید نموده است.
سپس معاون دادستان عمومی و انقلاب عین پرونده را جهت ملاحظه و کسب استیذان برای ریاست محترم قوه قضاییه ارسال و مشاورین محترم قوه قضاییه در حوزه نظارت قضایی ضمن بیان ایراداتی به اینکه 1- متهم اقرار به قتل عمدی نداشته و فقط اقرار به قصد اضرار مالی داشته که با توجه به زمان وقوع حادثه که ساعت 3 بامداد بوده و محل حادثه در روستا و هوا تاریک بوده و شناسایی مقتول یا غیر او ممکن نبوده تا قصد قابل تصور باشد. 2- اینکه اقدام محکوم علیه عملی نیست که نوعاً کشنده باشد زیرا در محل حادثه اطاقهای دیگر با ساکنین دیگر بوده¬اند که آسیبی به آنها نرسیده است. 3- پزشکی قانونی اعلام داشته سوختگی از نوع درجه 2 و سه بوده و متوفی پنج روز بعد از واقعه فوت کرده است. در این فاصله عمل دیگری می¬تواند در فوت مرحوم موثر باشد، تقاضای اعمال ماده 18 قانون مورد اشاره را نمودند که پرونده با موافقت و تجویز اعاده دادرسی جهت رسیدگی مجدد در دادگاه هم عرض به شعبه اول دادگاه کیفری استان مرکزی ارجاع گردیده است. 
بنا به مراتب از بررسی محتویات پرونده و استدلال به عمل آمده در دادنامه مزبور ایراد و یا اشکال اساسی که موجب تزلزل و نقض دادنامه مورد اعاده دادرسی را ایجاب نماید، بعمل نیاورده و دادنامه یاد شده مبتنی بر اصول و مقررات قانونی بوده است. زیرا با توجه به ایرادات عنوان شده از سوی حوزه نظارت قضایی این شعبه وقت رسیدگی تعیین و بعد از اخذ اظهارات اولیاء دم و دفاعیات متهم و وکیل وی قرار تحقیق و معاینه محلی صادر و جهت ملاحظه و مشاهده محل و اسکان قتل مرحوم ابوالقاسم- شین به روستای … عزیمت و ملاحظه گردیده که اطاق مورد نظر در کنار کوچه قرار داشته که دارای یک درب آهنی سه لت و یک درب آهنی دولت بوده و در مقابل درب سه لت در کوچه تیر برق وجود داشته که لامپ پر نوری دارد. بعلاوه بالای سقف درب سه لت سمت کوچه لامپی آویزان می باشد که شب ها آنرا روشن می گذاشتند و برابر اظهارات همسایگان همیشه از درب سه لت استفاده می کرده و اطاق مورد نظر از بدو امر خانه مسکونی بوده است و از آن به عنوان مغازه و انباری فرش استفاده نمی شده است.
بنابراین اولاً اطاق موردنظر هرچند ظاهراً به شکل مغازه بوده، ولی از بدو امر به عنوان خانه مسکونی و محل سکونت مقتول و خانواده وی بوده است.
ثانیاً هرچند زمان وقوع حادثه ساعت 3 بامداد بوده است و در آن موقع هوا تاریک بود. ولی لامپ پر نور بالای تیربرق و هم چنین لامپ آویزان بالای سقف باعث شده که با بازکردن درب داخل اطاق کاملاً روشن شود که با عنایت به محل خواب مقتول ( نزدیک درب) متهم می توانست، او را ببیند و به نظر می رسد قصدش ضرر رساندن مالی نبوده است. 
ثالثاً عمل ارتکابی توسط متهم ( ریختن بنزین داخل اطاق و سپس آتش زدن آن) نوعاً کشنده بوده و آسیب نرسیدن به دیگران دلیل بر کشنده نبودن نیست. 
رابعاً هر چند سوختگی از نوع درجه 2 و 3 بوده و مقتول پنج روز بعد از واقعه فوت کرده است. ولی پزشکی قانونی علت فوت را سوختگی وسیع و عوارض ناشی آن اعلام داشته و تاکنون علل دیگری که باعث فوت مقتول شده باشد ارائه نشده است.
لذا با توجه به گزارش معاینه محل و مشاهدات بعمل آمده و اظهارات همسایگان در گزارش تنظیمی اکثر اعضای دادگاه ( چهار نفر) عقیده به عمدی بودن عمل ارتکابی توسط متهم داشته و فقط یک نفر معتقد به شبه عمد بوده در نتیجه ضمن رد اعاده دادرسی دادنامه مورد اعاده دادرسی دادنامه مورد اعاده دادرسی تأیید و استوار می گردد. رأی صادره حضوری ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر در دیوان محترم عالی کشور می باشد.
 
رئیس شعبه اول دادگاه کیفری استان مرکزی: محمدصادق مهدوی راد
مستشاران دادگاه: محمد کریمی، رسول محمدی، محمدرضا اسماعیلی، محرم مشعوف ( اقلیت)